ششمین سوگواره استانی شعر عاشورایی در راین برگزار شد

English  English   معرفی ادارات و نهادهای راین  معرفی ادارات و نهادهای راین   دهیاری ها  دهیاری ها   چارت سازمانی  چارت سازمانی  
در توسعه اقتصادی راین کدامیک اهمیت بیستری دارد
: کشاورزی
: صنایع و معادن
: گردشگری
: صنایع دستی
   صفحه اصلی
   اخبار
   درباره ما
   جستجو در سایت
   گالری عکس
   سایت های مهم ››
   سرود راین












  شمسی   

               

 ششمین سوگواره استانی شعر عاشورایی در راین برگزار شد

شماره خبر : 122    انتشار : 23/9/1393    ساعت : 10:21     فرستنده مطلب : مديريت


در این مراسم که با حضور شاعران برجسته استان ، دکتر پورابراهیمی نماینده مردم کرمان در مجلس شورای اسلامی ، مدیر کل فرهنگ ارشاد استان، بخشدار، امام جمعه ، مسئولین ادارات و نهادی بخش و جمع کثیری از مردم در محل سالن حاتم الانبیا، برگزار گردید

فرشید فلاح، مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان، در ششمین سوگواره استانی «شعر عاشورایی در مظلومیت خورشید» که به میزبانی راین برگزار شد، در سخنانی گفت: هر صنفی برای خود عزاداری دارد و این سوگواره هم عزاداری شاعران است.

وی با بیان اینکه شاعران با شعر، ارادت خود را به سیدالشهداء(علیه السلام)ابراز امی کنند؛ از برگزار کنندگان این سوگواره به ویژه مسئولین راین قدردانی کرد.

فلاح در ابتدای سخنان خود با قرائت سروده ای از سیدحمیدرضا برقعی، شاعر جوان و ولایی کشورمان، فضای مراسم را متأثر از حال و هوای ویژه ای کرد.

در ادامه مراسم تعدادی از شاعران جوان و نوجوان استان به قرائت سروده های خود در سوگ امام شهیدان پرداختند و زبان حال حضرت رقیه و حضرت زینب(سلام الله علیهما)را در قالب ابیاتی سوزناگ بیان کردند.

سروده بسیار زیبا و عرفانی سیدحمیدرضا برقعی، شاعر جوان اهل قم که مدیرکل ارشاد استان کرمان آن را در مطلع کلام قرائت کرد و جلسه بسیار متأثر از آن شد به شرح ذیل است:


به نام نامی سر، بسمه‌ تعالی سر
بلندمرتبه پیکر، بلندبالا سر

فقط به تربت اعلات، سجده خواهم کرد
که بنده‌ی تو نخواهد گذاشت، هرجا سر

قسم به معنی لا یمکن الفرار از عشق
که پر شده است جهان، از حسین سرتاسر

نگاه کن به زمین! ما رأیت إلا تن
به آسمان بنگر! ما رأیت إلا سر

سری که گفت: «من از اشتیاق لبریزم
به سرسرای خداوند می‌روم با سر

هر آنچه رنگ تعلق، مباد بر بدنم
مباد جامه، مبادا کفن، مبادا سر.»

همان سری که "یحب الجمال" محوش بود
جمیل بود، جمیلا بدن، جمیلا سر

سری که با خودش آورد بهترین‌ها را
که یک به یک، همه بودن سروران را سر

زهیر گفت: حسینا! بخواه از ما جان
حبیب گفت: حبیبا! بگیر از ما سر

سپس به معرکه عابس، " أجنّنی"گویان
درید پیرهن از شوق و زد به صحرا سر

بنازم " أم وهب" را، به پاره تن گفت
برو به معرکه با سر ولی میا با سر

خوشا به حال غلامش، به آرزوش رسید
گذاشت آخر سر، روی پای مولا سر

چنان که یک تن دیگر به آرزوش رسید
به روی چادر زهرا گذاشت سقا، سر

در این قصیده ولی آنکه حسن مطلع شد
همان سری است که برده برای لیلا سر

همان که احمد و محمود بود سر تا پا
همان سری که خداوند بود، پا تا سر

پسر به کوری چشمان فتنه کاری کرد
پر از علی شود آغوش دشت، سرتاسر

میان خاک، کلام خدا مقطعه شد
میان خاک؛ الف، لام، میم، طا، ها، سر

حروف اطهر قرآن و نعل تازه‌ي اسب
چه خوب شد که نبوده است بر بدن‌ها سر

تنش به معرکه سرگرم فضل و بخشش بود
به هرکه هرچه دلش خواست داد، حتی سر

جدا شده است و سر از نیزه‌ها درآورده است
جدا شده است و نیفتاده است از پا سر

صدای آیه کهف الرقیم می‌آید
بخوان! بخوان و مرا زنده کن مسیحا سر

بسوزد آن همه مسجد، بمیرد آن اسلام
که آفتاب درآورد از کلیسا سر

عقیله، غصه و درد و گلایه را به که گفت؟
به چوب، چوبه محمل، نه با زبان، با سر

دلم هوای حرم کرده است می‌دانی
دلم هوای دو رکعت نماز بالا سر


امام جمعه راین اعلام کرد: این سوگواره به همت اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان، اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی شهرستان، موسسه فرهنگی هنری انجمن شعر قلم کرمان، دفتر امام جمعه، بخشداری و نمایندگی اوقاف راین برگزار شد




 

 
     

نظرات کاربران :

 
نام  : *  
نظرات : *

(حداکثر 700 کارکتر)

  
تعداد کارکتر تايپ شده :  
   


کليه حقوق اين سايت برای بخشداری راین محفوظ است

برنامه نويسی و حق تکثير اين نرم افزار متعلق به ( اصفهان هاست ) ميباشد

bakhshdarirayen.ir